جنگ چهره زنانه ندارد؛ مستندی از تاب آوری زنان

سرویس فرهنگ و هنر- «جنگ چهره زنانه ندارد» کتابی به قلم نویسنده و رزنامه نگار «سوتلانا الکسیویچ» روایتی است از حماسه حضور زنان در جنگ جهانی دوم، زنانی که عهده دار همه نوع مسئولیت نظامی بودند و در بسیاری کشورهای جهان خدمت کردند.

به گزارش خبرنگار کردپرس، «چی بعد از ما می مونه؟ تا وقتی ما زنده ایم از ما بپرسید… بعدش مارو از خودتون در نیارید و نسازید… بپرسید… می دونید چقدر سخته آدم کشتن؟ من معلم تاریخ هستم… تمام زندگیم رو تاریخ درس دادم. اما می دونستم که ما درباره هیچکدام از وقایع تاریخی همه حقیقت رو نمی دونیم… همه احساساتی که تجربه کردیم… همه واقعیت رو…». این بخشی از کتاب «سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ» نویسنده و روزنامه نگار بلاروسی است که در دومین روز از دومین ماه آتش ریزان تابستان میان انبوه خبرهای دلهره آور و ترس از شکستن آتش بس می خوانی و می فهمی که راست می گویند «جنگ چهره زنانه ندارد». 

«سوتلانا» خوب متوجه شده بود که «جنگ چهره زنانه ندارد» برای همین نام کتاب را چنین انتخاب کرد… اما این عنوان هدف دارد؛ می خواهد بگوید زنان در هر عرصه ای تاب آورند و می توانند حتی در شرایط خشن هم زنانگی خود را حفظ کرده و مبارزه کنند. این زنانگی را «وراسرگیونا» پزشک پارتیزانی خوب بیان می کند. آنجا که می گوید «تاریخ به صدها سال زمان احتیاج دارد تا درک کند که چه اتفاقی افتاده، می توانید تصور کنید زن حامله ای را که در حال حمل مین است!؟ او منتظر تولد فرزندش بود... و عاشق زندگی اش بود… دوست داشت زنده بماند… البته که می ترسید اما با این همه کارش را انجام می داد. اون به خاطر فرزندان خودش می جنگید… به خاطر زندگی آینده…». 

جنگ چهره زنانه ندارد؛ مستندی از تاب آوری زنان

با خوانش این کتاب همراه می شوی با «ماریا» تک تیرانداز دومی که  از گروه چهل تایی دخترانه شان می گوید. دخترانی که در تک تیراندازی و استتار حرف نداشتند. «بعد از تیراندازی نوب استتار بود. سرهنگ اومد و تو میدون شروع به قدم زدن کرد. بعدش روی یک بلندی ایستاد. هیچکدام از دختران رو ندید. تو همین لحظه برآمدگی تکون خورد و یکی گفت “جناب سرهنگ، من بیش از این نمی تونم تحمل کنم… سنگینید…” همه زدن زیر خنده. اون نمی تونست باور کنه که این قدر خوب میشه استتار کرد». 

جایی دیگر همراه «ناتالیا» می شوی. دختری که ۱۸ سالش بود و فقط برای اینکه در جنگ نقشی داشته باشد به پختن نان برای سربازان مشغول شد. یا «واسیلیسا» که بعنوان سرباز عادی به حرفه ارایشگری در جنگ روی آورد. کنار همه این زنان کسانی هم بودند که هر آنچه اتفاق می افتاد را ثبت و ضبط می کردند. روزنامه نگاران و عکاسان خبری که راوی میدان جنگ بودند. همانند «یلنا» که دوست نداشت از مرگ عکس بگیرد. او از امید و زندگی عکس می گرفت. «من روزنامه نگار بودم… متعاقدم کردن با این عنوان برم به ستاد… بهم گفتن ما می دونیم که شما قبل از جنگ عکاس بودید، بنابراین تو جبهه هم عکاس خواهید بود. چیزی که خوب یادم میاد اینه که اصلاً دلم نمی خواست از مرگ عکس بگیرم. از کشته ها. من از استراحت سربازا عکس می گرفتم. از خنده هاشون. از مدال هاشون وقتی نشون میدادن… امروز روزنامه نگارا میان پیشم و می پرسن شما از کشته ها عکسی دارید؟ بعد از عملیات…». 

جنگ چهره زنانه ندارد؛ مستندی از تاب آوری زنان

بله با خاطرات این زنان می فهمی که واقعاً «جنگ چهره زنانه ندارد». این کتاب از خاطرات زنانی می گوید که در جنگ جهانی دوم جنگیدند. روایت پر فراز و نشیبی از روزگار و خاطرات زنانی که در ارتش اتحاد جماهیر شوروی جنگیدند و حالا بعد از سال ها از کابوس ها، تنهایی و هول هایشان می گویند. نویسنده برای نگارش این کتاب چند صد تن از این زنان را می یابد و با همه حرف می زند. این زنان از هر قشری هستند؛ پرستار، تک تیرانداز، خلبان، رخت شور، پارتیزان، بی سیم چی، رمزگذار، پزشک و… . خاطرات این زنان تکان دهنده اند… زنانی که پوتین پوشیدند و در ترکیب خاک و خون و ترس زنده ماندند… نویسنده با ترکیب این آدم ها کنار هم کلیتی می سازد متناقض و شورانگی، پر هیاهو و صامت… کتاب گاه شامل چنان لحظاتی می شود که فراتر از خوانده ها و شنیده های مرسوم است درباره جنگ. بی پرده و عریان است و ناگهان مادری را نشان می دهد که برای عبور از خط بازرسی المانی ها بچه اش را نمک اندود می کند تا تب کرده و سربازان بهراسند از تیفوس و او بتواند در قنداق بچه گریان با پوست ملتهب سرخ شده دارو ببرد برای پارتیزان ها… و «جنگ چهره زنانه ندارد» کتاب چنین آدم هایی است…آدم هایی که بعد از جنگ تا مدت ها از آسمان می ترسیدند. حتی از نگاه کردن به زمین شخم خورده هم… 

جنگ چهره زنانه ندارد؛ مستندی از تاب آوری زنان
 

انتهای کتاب که می رسی به این نکته پی برده ای که «در جریان جنگ جهانی دوم جهان شاهد حماسه زنان بود. زنانی که در طول جنگ عهده دار همه نوع مسئولیت نظامی بودند، از جمله مردانه ترین آن ها.  

کتاب «جنگ چهره زنانه ندارد» برنده جایزه ادبی نوبل در سال ۲۰۱۵ شده؛ این کتاب از نشر چشمه با ترجمه «عبدالمجید احمدی» در چشمان علاقه مندان به ادبیات داستانی نقش بسته است. /

کد خبر 2786881

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha