کرد پرس- در میانشان حمید مرادی بود؛
جوانی "ولات پاریز"
فرزندی از جنس مقاومت و ایثار؛
همنفسِ درختان، همزبانِ پرندگان،
و همدل با زخمیترین زخمهای طبیعت.
او نیامده بود تا دیده شود، نیامده بود تا بر صفحهای بدرخشد. آمده بود تا از جانش مایه بگذارد برای خاکی که دوستش داشت، کوهی که با آن بزرگ شده بود، شهری که قرار بود روزی در آن مدافع حق باشد...!
حمید، به تازگی در آزمون وکالت پذیرفته شد؛ قرار بود " پارێزەر ماف" شود، اما تقدیر خواست تا پیش از آن او " پارێزەر ژینگه" باقی بماند؛ نگهبان جانِ طبیعت، تا لحظهی واپسین از عمر کوتاه اما سربلندش...
آتش، بیرحم بود؛ نه از چهرهاش شرم کرد، نه از آرزوهایش. او را برد، اما یادش را نهتنها در قلب خانوادهاش، بلکه در حافظهی جمعی یک مردم کاشت، مردمی که شهیدانش را دوست دارد.
از امروز به بعد، آبیدر برای ما فقط یک کوه نیست. آبیدر، سنگنبشتهی خاموش اما سرفرازِ شرافتیست که با خون جوانی به نام حمید مرادی آبیاری شد.
به احترام او، به احترام تمام جوانانی که بیدستمزد، بیتکلیف، تنها با عشق از جان مایه میگذارند، کلاه از سر برمیداریم و با صدای بلند فریاد میزنیم:
حمید زنده است، در هر شعلهای که خاموش میشود، در هر درختی که نجات مییابد، و در هر قدمی که برای نجات کردستان برداشته میشود چون کردستان زنده است چون آبیدر زنده است چون شرافت و انسانیت زنده است.
مدیرعامل باشگاه فرهنگی ورزشی «پارێزەر» کردستان
نظر شما