بدون تغییر نگاه امنیتی مسئله کُرد حل نمی شود/اگر این رفتار ادامه یابد مداخله نظامی می کنیم

سرویس ترکیه - مراد قاراییلان در گفت‌وگویی به مناسبت چهل‌ویکمین سالگرد عملیات ۱۵ آگوست، این روز را نقطه آغاز رستاخیز ملت کُرد، خیزش اجتماعی و شکل‌گیری جنبش زنان دانست و بر لزوم تغییر رویکرد امنیتی دولت ترکیه در حل مسئله کُرد تأکید کرد؛ او همچنین به دولت عراق هشدار داد که دست از فشار بر اردوگاه مخمور بردارد.

به گزارش کردپرس، مراد قاراییلان، عضو شورای رهبری حزب کارگران کردستان (PKK)، در گفت‌وگویی تلویزیونی به مناسبت سالگرد عملیات ۱۵ آگوست، این رویداد را تنها راه مقابله با «ستم و وحشی‌گری سازمان‌یافته علیه کُردها» دانست که به گفته او، نه‌تنها ساختار اجتماعی و سیاسی کردستان را دگرگون کرد، بلکه زمینه‌ساز انقلاب فکری، فرهنگی و اجتماعی و ظهور جنبش زنان شد. او با مرور شرایط سخت پیش از این عملیات، از ممنوعیت زبان کُردی تا سرکوب‌های گسترده پس از کودتای ۱۲ سپتامبر، تأکید کرد که عملیات ۱۵ آگوست امید و جسارت را به جامعه بازگرداند. قاراییلان همچنین با انتقاد از نگاه صرفاً امنیتی دولت ترکیه به مسئله کُرد، گفت بدون تغییر این رویکرد، دستیابی به راه‌حل سیاسی ممکن نیست. او همچنین هشدار داد در صورت تداوم فشار علیه کمپ مخمور، نیروهای PKK عازم آنجا خواهند شد.

مراد قاراییلان در بخش نخست برنامهٔ ویژه‌ای که از تلویزیون استرک پخش شد، به مناسبت چهل‌ویکمین سالگرد «عملیات ۱۵ آگوست» ارزیابی‌های مهمی دربارهٔ اهداف و نتایج آن ارائه کرد. او با اشاره به اینکه پیش از عملیات ۱۵ آگوست ۱۹۸۴، جغرافیای کردستان – به‌ویژه کردستان ترکیه – در وضعیتی بسیار بد و ضعیف قرار داشت، گفت: «تمام کردستان عملاً به یک زندان روباز تبدیل شده بود.»

او با بیان اینکه از سال ۱۹۲۵ سیاست انکار و نابودی علیه کردها در چارچوب «طرح اصلاحات شرق» به اجرا گذاشته شد، افزود: «این سیاست ابتدا با کشتارهای فیزیکی و سپس به شکل آسیمیلاسیون ادامه یافت. این وضعیت موجودیت ملت کرد را به خطر انداخت. ارزش‌های ملی ممنوع شد و برای فراموشی جامعه هر کاری انجام دادند. به‌عبارت دیگر، سیاست ترک‌سازی به‌شدت بر ملت ما اعمال شد. این سیاست با فشار سازمان‌دهی شده بود.»

اجرای مجدد «طرح اصلاحات شرق»

مراد قاراییلان با تأکید بر اینکه خیزش عبدالله اوجالان در دههٔ ۱۹۷۰ بر همین بستر شکل گرفت، گفت: «به همین ترتیب گروه‌های سیاسی مختلفی پدیدار شدند. می‌توان گفت در حالی که جریان چپ در ترکیه گسترش می‌یافت، در کردستان ترکیه نوعی بازگشت به خویشتن آغاز شده بود. از نظر ایدئولوژیک و سازمانی نهادهایی شکل گرفت و تا حدی کارهایی انجام شد. یعنی یک جست‌وجو و جنب‌وجوش وجود داشت، اما کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ در کردستان و ترکیه ستم را حاکم کرد. به‌ویژه در کردستان، برای دستیابی به نتایج «طرح اصلاحات شرق» بار دیگر همه چیز از نو به اجرا درآمد.»

فشارها علیه کردها پس از کودتای ۱۲ سپتامبر

قاراییلان با اشاره به دوره‌هایی که سخن گفتن به زبان کردی در خانه‌ها ممنوع شده بود، گفت: «مردم حتی در خانه‌هایشان نمی‌توانستند به زبان کردی صحبت کنند، چون می‌ترسیدند مأموری از پنجره به آن‌ها گوش دهد و بعد گزارش بدهد. آن‌ها ترکی نمی‌دانستند و صحبت به کردی هم ممنوع بود. در میدان روستاها به مردم ظلم می‌کردند. در جاهایی مثل هیلوان، زنان و مردان را کاملاً برهنه می‌کردند و در میدان‌ها جمع می‌کردند، مردم را به پشت خودروهای زرهی می‌بستند و می‌کشیدند. در زندان آمد، وحشی‌گری در جریان بود. در برابر این وضعیت، به پیشاهنگی رفیق مظلوم دوغان مقاومت تاریخی آغاز شد و با «اعتصاب غذای بزرگ ۱۴ جولای» این مقاومت اوج گرفت. بر این اساس مقاومت گسترش یافت. کسی که در برابر همهٔ این‌ها هیچ کاری نکند و فقط نظاره‌گر باشد، از انسانیت خارج شده است. کسی که خود را انسان می‌داند و می‌گوید از ارزش‌های انسانی دفاع می‌کند، نمی‌تواند در برابر این وضعیت سکوت کند.»

تنها راه مقابله با وحشی‌گری و ستم

قاراییلان با تأکید بر اینکه عبدالله اوجالان به همین دلیل «عملیات ۱۵ آگوست» را یک عملیات برای پاسداری از انسانیت ارزیابی کرده است، گفت: «ما به این شکل از انسانیت خود پاسداری کردیم. هیچ راه دیگری برای اینکه بتوانیم به خود بگوییم انسان هستیم وجود نداشت. ستم تا آسمان رسیده بود؛ در زندان‌ها، روستاها و همه جا به مردم ما حمله می‌شد. چگونه می‌شد در برابر این وضعیت سکوت کرد؟ مسلماً نمی‌شد سکوت کرد. عملیات ۱۵ آگوست تنها راه مقابله با این ستم و وحشی‌گری بود. از این نظر، عملیات ۱۵ آگوست یک حرکت برای پاسداری از انسانیت است. دربارهٔ وضعیت پیش از ۱۵ آگوست، به‌طور کلی می‌توانم این‌ها را بگویم.»

عملیات ۱۵ آگوست به ملت‌ها امید داد

قاراییلان با بیان این که عملیات ۱۵ آگوست در شرایط آن زمان کردستان و ترکیه، وضعیتی بود که هیچ‌کس انتظارش را نداشت، ادامه داد: «چون حکومت نظامی یک سیستم فشار و سرکوب ایجاد کرده بود و کسی جرأت حرف زدن نداشت. وقتی این عملیات در ایروه و شمزینان آغاز شد، نوری در دل تاریکی پدید آمد و روشنی ایجاد شد. این حرکت برای جامعه و همهٔ ملت‌های ستمدیده امید آفرید و روحیه ایجاد کرد. در آن زمان، کنعان اورن گفته بود: ‘هر سنگ یا سوراخی که این مجرمان پشتش پنهان شوند، ارتش ما ظرف ۷۲ ساعت آن‌ها را از گوش گرفته و به دادگاه خواهد آورد.’ یعنی ۷۲ ساعت مهلت داد و عملیات‌های تهاجمی آغاز شد. بی‌شک آن‌ها چون این حرکت را مانند شورش‌های کلاسیک گذشته تصور می‌کردند، چنین گفتند. اما وقتی عملیات کردند، کسی را پیدا نکردند و سپس فهمیدند که این قیام مانند گذشته نیست. با این حال، سلسله عملیات‌ ادامه یافت و در سال‌های بعد هم تداوم پیدا کرد. به‌ویژه در سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، ستم در روستاها شدت گرفت. به همین دلیل، امیدی که ایجاد شده بود، جای خود را به تردید و دوگانگی داد که ‘آیا موفق خواهد شد یا نه؟’ زیرا همهٔ جنبش های کرد پیش از این، در مدت کوتاهی شکست خورده بودند. آن زمان شورش‌ها با پیشاهنگی شیخ‌ها و میرها و با هزاران فرد مسلح و جمعیت‌های انبوه آغاز می‌شد. اما جنبش ما این‌گونه نبود. در ۱۵ آگوست، شمار کل رفقای ما در داخل ۷۰ نفر بود، تازه همهٔ آن‌ها هم در عملیات شرکت نکرده بودند.»

مداخلهٔ تاریخی اوجالان انجام شد

او ادامه داد: «جنبش چریکی در کردستان روشی تازه بود، اما جامعه این روش را نمی‌شناخت. حتی دولت هم در ابتدا نمی‌دانست. به همین دلیل تردیدها بیشتر شد. البته بعداً کردستان به‌عنوان منطقهٔ وضعیت فوق‌العاده و میدان جنگ اعلام شد و عملیات‌های دائمی صورت گرفت. زمانی که جامعه با چشم خود دید که این حرکت مانند قیام‌های گذشته نیست و شکست نخورده است، گریلا مانند گلولهٔ برفی رشد کرد. وقتی جامعه این حقیقت را دید، آرام‌آرام ایمان ایجاد شد. در واقع ما هم نتوانستیم عملیات ۱۵ آگوست را آن‌طور که باید ادامه دهیم. به‌ویژه پس از کشته شدن رفیق عگید، ادامهٔ حرکت به‌طور لازم پیش نرفت. مدتی دفاع منفعل به‌وجود آمد و برخی برداشت‌های نادرست شکل گرفت. اما در همان دوره، با سومین کنگره، مداخلهٔ تاریخی اوجالان انجام شد. سومین کنگره هنوز هم یکی از بنیادی‌ترین کنگره‌های تاریخ مبارزهٔ ماست، چون بسیاری چیزها را تغییر داد و پایه‌ای بزرگ بنا نهاد.»

ترس به شجاعت بدل شد، مردم به پا خاستند

قاراییلان افزود: «پس از مداخلهٔ انجام‌شده با سومین کنگره، به‌ویژه در سال‌های ۱۹۸۷، ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹، با وجود دیدگاه‌های ویرانگر و خارج از خط مانند "هوگیرچلیک"، ادامهٔ حضور و رشد روزافزون گریلا در میان مردم امید ایجاد کرد. گریلا با مبارزهٔ خود نشان داد که می‌تواند نیروی آزادی و پیروزی باشد و این باور را گام‌به‌گام در جامعه ایجاد کرد. این امر یک‌باره رخ نداد. ملت کرد پیش‌تر بارها سقوط مبارزان را دیده بود و به همین دلیل نمی‌توانست خیلی زود به باور و اطمینان برسد. اما وقتی این روند ادامه یافت و تکرار و تقویت شد، مردم گرد آن جمع شدند، از آن حمایت کردند و به این ترتیب، ناامیدی به امید و بی‌باوری به ایمان بدل شد. ترس به شجاعت تبدیل شد و آن جامعهٔ درمانده که بر لبهٔ مرگ بود، با دیدن راه چاره به پا خاست. تغییرات در جامعه به این شکل رخ داد. ما به این "انقلاب رستاخیز" می‌گوییم. به این شکل بود که به دههٔ ۱۹۹۰ رسیدیم.»

به انقلاب اجتماعی منجر شد و جنبش زنان را آفرید

«در سال‌های ۱۹۹۱، ۱۹۹۲ و ۱۹۹۳ مردم به شکل سرهیلدان‌ها به خیابان‌ها ریختند. دیگر تنها گریلا نبود که در مبارزهٔ آزادی شرکت داشت، بلکه مردم هم به نیرویی در این مبارزه تبدیل شدند. بدین ترتیب این حرکت با رشد خود به یک جنبش اجتماعی تبدیل شد. عملیات ۱۵ آگوست در ۹ سال نخست خود موفق شد و به پیروزی رسید. هنگامی که چنین نتیجه‌ای حاصل شد، این وضعیت در جامعه تغییرات زیادی ایجاد کرد و به یک انقلاب فکری، سیاسی و اجتماعی منجر شد. جنبش زنان را آفرید. به بیان دیگر، در جامعه یک نوسازی آغاز شد و تغییرات ریشه‌ای به وجود آمد. به همین دلیل است که می‌گوییم عملیات ۱۵ آگوست تنها یک اقدام مسلحانه نبود. این حرکت با ابعاد ایدئولوژیک، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود وارد عمل شد و همهٔ این‌ها تغییر بزرگی در جامعه پدید آورد. بر این اساس، یک «رستاخیز» شکل گرفت و جامعهٔ کُرد به یک جامعهٔ مقاوم و مبارز تبدیل شد. وقتی این وضعیت آشکار شد، مشخص گردید که این حرکت به موفقیت رسیده است. مسئلهٔ کُرد برای حل از راه‌های سیاسی به میز مذاکره آورده شد. به همین خاطر، اوجالان در نوروز ۱۹۹۳ نخستین آتش‌بس را اعلام کرد. در آن دوره در رهبری این باور شکل گرفت که این مسئله باید به راه‌حل سیاسی برسد. برای همین در سال ۱۹۹۵ بار دیگر آتش‌بس اعلام کرد، در سال ۱۹۹۸ نیز همین‌طور و سپس همان‌طور که معلوم است «توطئهٔ بین‌المللی» شکل گرفت. یعنی نتیجه گرفته شده بود و دیگر باید به شکل سیاسی حل می‌شد. اما این اتفاق نیفتاد و در پی آن، مبارزهٔ مسلحانه به تکرار خود تبدیل شد؛ چنانکه امروز نیز ارزیابی‌ها در همین راستا است.»

اوجالان ۳۲ سال است برای حل مسئله کُرد تلاش می‌کند

مراد قاراییلان، با بیان اینکه عبدالله اوجالان از سال ۱۹۹۳ به بعد، چه در دوره‌ای که بیرون بود و چه در زمانی که در امرالی زندانی بود، در هر فرصتی برای راه‌حل سیاسی برای مسئله کُرد تلاش کرده است، گفت: «در واقع او بسیار مبارزه کرد تا امکان ایجاد شود. اوجالان واقعاً ۳۲ سال است با صبر و تلاش فراوان برای راه‌حل سیاسی و دموکراتیک کوشش کرده است. برای این منظور بیانیه‌های متعددی منتشر کرد، بارها نقشهٔ راه آماده کرد، نامه نوشت، فراخوان داد. یعنی با زحمتی بسیار زیاد، تلاش‌های فراوانی انجام داد. اگر امروز سطحی حاصل شده، به خاطر آن ۳۲ سال تلاش بی وقفه اوجالان است. باید این را ببینیم.

خب چرا این‌قدر طول کشید؟ بی‌گمان این پرسشی است که برای همه مهم است و هر کس باید از خود بپرسد. وقتی می‌گویم همه، البته هم ما را و هم دولت ترکیه را در نظر دارم. می‌توانم بگویم که ما به روش تغییر و تحول اوجالان در زمان لازم پاسخ ندادیم. آن‌طور که باید تغییر و تحول را ایجاد نکردیم. یعنی از نظر ما هم در این زمینه کاستی‌هایی وجود داشت. به شکل کامل تحقق پیدا نکرد. این برای ما موضوعی برای خودانتقادی است.

اما به نظر من، مسئول اصلی طولانی شدن ۳۲ سالهٔ این روند، دولت ترکیه است. در جناح دولت ترکیه، نخست در سال ۱۹۹۳ تورگوت اوزال به‌عنوان رئیس‌جمهور به شکلی جدی واقعاً دربارهٔ این موضوع اندیشید. او برای توسعهٔ راه‌حل سیاسی در مسئلهٔ کُرد تلاش کرد. اما دیدیم که چه بر سرش آمد؛ ناگهان سقوط کرد و جان باخت. به همین دلیل اوجالان در ارزیابی‌هایش اوزال را مانند یک «شهید دموکراسی» قلمداد کرد. تنها او نبود؛ پس از آن، اشرف بیتلیس و آن تیم به‌طور کامل تصفیه شدند و سپس تیم جدیدی به قدرت رسید. این وضعیت باعث شد که در سال‌های ۱۹۹۳، ۱۹۹۴ و ۱۹۹۵ جنگ گسترش یابد.»

قدرت‌های جهانی نمی‌خواستند راه‌حلی برای مسئله کُرد شکل بگیرد

قاراییلان با یادآوری اینکه عبدالله اوجالان در سال ۱۹۹۸ یک بار دیگر آتش‌بس اعلام کرد، گفت: «در آن زمان هم برخی محافل در ترکیه پیغام فرستادند و گرچه خیلی رسمی نبود، ولی گهگاه ارتباطاتی وجود داشت. اما پاسخ چگونه داده شد؟ این بار نه دولت ترکیه، بلکه قدرت‌های هژمون جهانی نمی‌خواستند چنین دوره‌ای شکل بگیرد. رهبر آپو اساساً برای راه‌حل به رم رفته بود، اما آن‌ها راه‌حل نمی‌خواستند. آن‌ها می‌خواستند کُردها و ترک‌ها همدیگر را بکشند و خودشان با بهره‌برداری از این وضعیت، سیاست‌هایشان را حاکم کنند. حقیقت همین است.

ابتدا ماسیمو دالما نخست‌وزیر ایتالیا، گفت قبول است و برای برگزاری یک کنفرانس کُردی به آلمان و کشورهای دیگر رفت. اما بعد همهٔ درها بسته شد. چون آن‌ها خواهان توسعهٔ راه‌حل نبودند، بلکه می‌خواستند جنگ ادامه یابد و «توطئه» را بر همین اساس پیش بردند. حتی بولنت اجویت نخست‌وزیر ترکیه، هم از ماجرا آگاه نبود و گفت: «من هنوز نفهمیده‌ام که چرا آمریکا اوجالان را دستگیر کرد و به ما تحویل داد.» این هم نشان می‌دهد که آن‌ها چندان خبر نداشتند. توطئهٔ بین‌المللی توسط قدرت‌های جهانی انجام شد. خلاصه اینکه هم مداخلهٔ خارجی و هم نبود ذهنیت راه‌حل در دولت ترکیه وجود داشت.»

اگر نگاه امنیتی دولت در مسئله کرد تغییر کند، امکان حل مسئله وجود دارد

مراد قاراییلان با یادآوری اینکه اوجالان بر اثر یک توطئه بین‌المللی به اسارت درآمد، گفت: «آیا دولت ترکیه هنگام تحویل گرفتن او از قدرت‌های هژمونیک، به این پرسش فکر کرد که هدف آن‌ها از تحویل رهبر کردها به ما چیست؟ آیا پرسید که واقعاً به راه‌حلی نیاز داریم یا نه؟ شاید بعداً دولت توان انجامش را نداشت. چرا که در آن دوره گام‌هایی برداشتند؛ برای مثال، مجازات اعدام را لغو کردند، ممنوعیت زبان کردی را برداشتند. این‌ها اقداماتی بود، اما راه‌حلی ریشه‌ای شکل نگرفت. این‌گونه فکر کردند که "اوجالان که به ما تحویل داده شده و در زندان است، PKK بدون اوجالان نمی‌تواند بجنگد، دیگر قدرتی ندارد، پس ضرورتی به حل مسئله نیست، زمان را کش دهیم تا PKK را تدریجاً حذف کنیم." ذهنیت دولت نه توسعه راه‌حل، بلکه حذف بود.

حتی در سال‌های اخیر، در دوره حزب عدالت و توسعه نیز امکان‌هایی برای راه‌حل وجود داشت. در مذاکرات اسلو، هیأت ما و هیأت دولت ترکیه به یک پروتکل مشترک برای حل مسئله رسیدند، اما برخی از اعضای حزب عدالت و توسعه در آن زمان از اجرای «روش تامیل» سخن گفتند؛ همان‌گونه که دولت سریلانکا با یک حرکت، چریک‌های تامیل را در مدت کوتاهی حذف کرد، آن‌ها هم خواستند همین روش را علیه ما به کار ببرند. به همین دلیل، آن روند موفق نشد و دوباره جنگ آغاز شد.

به نظر ما، دولت ترکیه تاکنون همیشه به مسئله کرد با ذهنیت امنیتی نگاه کرده و با این منطق که «با نیروی نظامی مسئله کُرد را حل می‌کنیم» نزدیک شده است. به همین خاطر، راه‌حل پیشرفت نکرده و مسئله تا امروز ادامه یافته است. امیدواریم امروز این ذهنیت تغییر کرده و یک تغییر پارادایمی رخ داده باشد. اگر چنین شده، راه‌حل ممکن است؛ اگر نه، باز هم راه‌حلی شکل نخواهد گرفت. ۳۲ سال گذشته را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد. شاید ما هم کاستی‌هایی داشتیم، اما مسئول اصلی، دولتی است که اصرار دارد مسئله را نه از طریق سیاست، بلکه با رویکرد امنیتی و خشونت حل کند.»

۱۵ آگوست به‌عنوان عید رستاخیز جشن گرفته خواهد شد

قاراییلان با اشاره به اینکه «عملیات ۱۵ آگوست» به‌عنوان یک حرکت نظامی آغاز شد، اما بُعد نظامی و تسلیحاتی آن بیشتر نمادین بوده، گفت: «این حرکت پیش از هر چیز، یک بازنگری و پرسشگری درونی جامعه است. این یک قیام علیه نظام استعمارگر بود، اما در عین حال قیامی علیه سکوت جامعه کرد نیز محسوب می‌شد. از این رو، ابعاد سیاسی، ایدئولوژیک، فرهنگی و اجتماعی آن در اولویت قرار دارد. از این پس نیز ۱۵ آگوست همیشه به‌عنوان عید رستاخیز جشن گرفته خواهد شد.

بله، ما استراتژی مبارزه مسلحانه را پایان داده‌ایم و وارد مرحله‌ای جدید شده‌ایم. استراتژی مبارزه ما سیاست دموکراتیک خواهد بود. اما ۱۵ آگوست نقطه عطفی در وجود ملت ماست. آن روز قیام و حرکت تاریخی، باعث شد جامعه ما دوباره به خودآگاهی برسد، خود را سامان دهد، به ارزش‌های ملی خود چنگ بزند، خود را سازمان دهد و انقلاب کند. این حرکت درونی، جنبشی اجتماعی و یک انقلاب زنان را به همراه داشت. این موضوع همیشه برای ما معتبر است، چه مبارزه مسلحانه باشد یا نباشد. جشن گرفتن آن به معنای جشن گرفتن جنگ نیست؛ بلکه جشن آغاز ایستادگی در برابر بردگی و استعمار است. یعنی کردها در برابر بردگی و استعمارگری در کردستان ایستادند. این یک خیزش عمومی بود که یک انقلاب رستاخیز آفرید. همیشه هم جشن خواهیم گرفت و حتی از این پس باید با نیرویی بیشتر و روحیه‌ای بالاتر جشن بگیریم، چون ۱۵ آگوست نقطه عطفی در تاریخ ملت ماست. روزی عادی نیست و از این رو همیشه با شور و شوق جشن گرفته خواهد شد.»

او افزود:
«این حرکت در کردستان ترکیه آغاز شد، اما در پرورش روح و وحدت ملی در همه جغرافیای کردی تأثیرگذار بود. شاید این در همان روز محقق نشد، اما بعدها رخ داد. همان‌طور که می‌دانید، در سال ۱۹۸۸ رژیم بعث صدام در حلبچه علیه ملت ما از سلاح شیمیایی استفاده کرد. سپس پیشمرگه ناچار شد از کردستان عراق عقب‌نشینی کند و مردم هم عقب نشستند و سکوتی حاکم شد. در کردستان ایران نیز جنبش قاسملو وارد مرحله عقب‌نشینی شده بود. در سال‌های ۱۹۸۹، ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ یک سکوت عمومی وجود داشت، اما در کردستان ترکیه با عملیات ۱۵ آگوست، موجی از برخاستن و خیزش شکل گرفت. این وضعیت بر سراسر کردستان تأثیر گذاشت و برای همه کردستان نوری از امید و شجاعت ایجاد کرد و نقشی ملی ایفا نمود.

به همین دلیل، این روز برای ما مهم است. اما رسانه‌ها و برخی دوستان ما به بسیاری از سالگردهای مهم «عید رستاخیز» می‌گویند. این درست نیست؛ عید رستاخیز فقط یکی است و آن هم ۱۵ آگوست است. ۱۵ آگوست جنبش رستاخیز را آفرید. بنابراین ملت ما باید ۱۵ آگوست را به‌عنوان عید رستاخیز ببیند و با شور و شوق جشن بگیرد. بر این اساس، بار دیگر یاد همه جان باختگان ۱۵ آگوست را با احترام گرامی می‌دارم؛ بی‌تردید این دستاورد مدیون آن‌هاست.»

پاسخ قاراییلان به ادعاهای مربوط به PKK: این یک جنگ ویژه است!

قاراییلان در پاسخ به گمانه‌زنی‌ها درباره PKK گفت: «ادعاهای مربوط به ضعف PKK بخشی از جنگ ویژه است. آن‌ها همه‌چیز را به نفع خود تفسیر می‌کنند، اما حقیقت این‌گونه نیست. کلاوزویتس، یکی از نظریه‌پردازان برجسته جنگ، می‌گوید: "جنگ مانند تجارت است؛ باید با محاسبه سود و زیان برنامه‌ریزی و اجرا شود." ما می‌دانیم که ناتو–گلادیو خواستار تغییر موازنه جنگ در کردستان ترکیه بوده است.

برای این منظور، فرصت ساخت پهپادهای بمب افکن را به دولت ترکیه دادند؛ امکان تأمین قطعات حساس، فرمولاسیون و دیگر امکانات را فراهم کردند. در سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ فناوری به‌روزرسانی شد، اطلاعات و شناسایی تقویت شد و با وجود برخی تلاش‌ها، نیروهای ما هنوز نتوانسته بودند از قالب چریک کلاسیک عبور کنند. ما فهمیدیم که اگر این روند ادامه یابد و فشار جنگ در شمال زیاد شود، تلفات بزرگی خواهیم داد. بر اساس تجربه، در سال ۲۰۱۸ یک رویکرد جدید اتخاذ کردیم:

اول، بازسازی نیروهای چریک‌ و ایجاد نیروهای جنگجو و حرفه‌ای. هرچند بلافاصله و کامل انجام نشد، اما آغاز شد. دوم، عدم اعزام گسترده نیرو به سمت کردستان ترکیه، زیرا اعزام زیاد، تلفات را هم افزایش می‌داد. این رویکرد تاکتیکی ما را برخی مقامات ترکیه مانند سلیمان سویلو به‌عنوان موفقیت خودشان تفسیر کردند. اما حقیقت این نبود؛ ما با این روش، نیروی خود را تا حدی حفظ کردیم. تلفات داشتیم، اما از تلفات سنگین جلوگیری کردیم. این رویکرد بُعد عمیقی داشت، اما آن‌ها برای جنگ ویژه از آن بهره‌برداری کرده و گفتند "تمام شد، تعدادشان کم شده" در حالی که واقعیت این نبود.»

HPG هم از نظر تاکتیکی و هم فنی پیشرفت کرده است

«به نظر ما، بدون پرورش چریک‌های حرفه‌ای و مدرن بر اساس رویکردی معاصر، نباید نیروی زیادی به کردستان ترکیه فرستاد. در این چارچوب، اقداماتی انجام شد که بازتاب محدودی یافت. برای نمونه، عملیات ۲۰۲۲ در مرسین، عملیات ۲۰۲۳ مقابل وزارت کشور در آنکارا، و عملیات ۲۰۲۴ در تأسیسات توساش در آنکارا – مکان‌هایی که دسترسی به آن‌ها تقریباً غیرممکن است – همگی پیام داشتند: «ما می‌توانیم در هر جا و به هر شکل اقدام کنیم.

چریکی که بتواند چنین عملیات پیچیده و حرفه‌ای را انجام دهد، می‌تواند این جنگ را در هر جایی پیش ببرد، اما ما این کار را به‌صورت گسترده انجام نمی‌دهیم. با این حال، آن‌ها می‌گویند "ما قوی هستیم، در کردستان ترکیه آن‌ها را از بین برده‌ایم، کسی نمانده." این در حالی است که جنبش ما در سال‌های اخیر در حال آماده‌سازی بوده است. می‌توان گفت فراخوان و موضع‌گیری اوجالان در یک مقطع بسیار حساس صورت گرفت.

HPG چند سالی است که خود را آماده کرده، رویکرد تاکتیکی تازه‌ای به دست آورده، دکترین جنگی خود را به‌روز کرده و به این باور رسیده که بر اساس این دکترین می‌توان در شمال و همه جا نتیجه گرفت. در سال‌های اخیر، با آموزش و تمرکز، هم از نظر تاکتیکی و هم از نظر فنی پیشرفت عمیقی حاصل شده است.»

وقتی اوجالان گفت بایستید چریک های PKK اطاعت کردند

«حالا آن‌ها می‌گویند که در کردستان ترکیه توازن جنگ را از راه پهپادهای بمب افکن به سود خود تغییر داده‌اند. این درست است. ما در برابر آن بی‌دفاع بودیم. اما به‌مرور دفاع خود را ایجاد کردیم. اکنون امکان دستیابی و ایجاد سامانهٔ پدافند هوایی را به دست آورده‌ایم و در سال نو امکان توسعهٔ بیشترِ آن را نیز یافته‌ایم. ازاین‌رو در دورهٔ جدید، در زمینهٔ ایجاد توازن بیشتر، تحقق سامانهٔ پدافند هوایی و توسعهٔ روش‌های تاکتیکی نو، گریلاهای HPG ـ به سطح خوبی از توان دفاعی دست یافته‌اند. اگر این روند رخ نداده بود، سال ۲۰۲۵ به شکل عادی نه، بلکه به شکلی متفاوت می‌گذشت. اما هنوز در آغاز سال، در ۲۷ فوریه فراخوان تاریخی اوجالان صورت گرفت و همه چیز بر آن اساس تنظیم و طراحی شد. در درون نیروهای چریک این ظرفیت، تجربه، عمق و تمرکز وجود دارد. هم از نظر تاکتیکی و هم از نظر فنی، امکان ایجاد یک ژرفش تازه و پیشبرد سری عملیات تازه ای وجود دارد. چنین آمادگی‌ای در نیروها بود، اما ما و چریک ها به اوجالان ایمان داریم. وقتی اوجالان گفت «بایستید»، گریلا نیز مطابق آن این‌ها را اجرا نکرد و متوقف ساخت. حقیقت همین است. ما پیش‌تر هم گاه‌به‌گاه از این‌ها سخن گفتیم، اما گویا چنین فهمیده شد که داریم تهدید می‌کنیم. حال آنکه واقعیت این است: این‌همه هواپیمای شناسایی سرنگون شد. آخرین‌بار در ماه آوریل، آکینجی که دولت به آن بسیار اعتماد داشت، ساقط شد؛ دقیقاً در ارتفاع ۹۶۴۵ متر. این چه معنایی دارد؟ یعنی دیگر آن سلاح‌ها نیز نمی‌توانند نیروهای PKK را در وضعیت دشوار قرار دهند و برایشان نیز راهِ چاره پیدا شده است. خلاصه اینکه اکنون در مسیری که اوجالان گشوده، جوانان کرد هم از نظر سیاست، استراتژی و تاکتیک و هم از نظر فنی به سطحی قابل قبول دست یافته‌اند. باید این دیده شود. بدیهی است که این‌ها موضوعات معمولی نیستند، بلکه مسائل راهبردی‌اند.»

وقتی داعش به مخمور حمله کرد، دولت عراق وجود نداشت

مراد قاراییلان، دربارهٔ فشار و محاصرهٔ دولت عراق بر مخمور، با اشاره به اینکه حملهٔ داعش در ۶ آگوست ۲۰۱۴ به مخمور به یازدهمین سالگرد خود رسیده است، گفت: «در آن دوره، دولت عراق عملاً وجود نداشت؛ همه فرار کردند، اما مردم مخمور همان‌جا ماندند. آن‌هایی که آن زمان از آنجا گریختند، حالا آمده‌اند و با فشار و انواع روش‌ها می‌کوشند به‌نحو ناعادلانه بر آنجا مسلط شوند. در همهٔ جوامع، کسانی که به آرمان خود پایبندند، برای مبارزه و آرمانشان فداکاری می‌کنند، در برابر هیچ حمله‌ای سر فرود نمی‌آورند و مقاومت می‌کنند، انسان‌هایی شریف و ارزشمندند. مردمِ کمپ مخمور نیز چنین‌اند؛ سال‌هاست به آرمان خود پایبند بوده و در برابر هیچ‌کس سر فرود نیاورده‌اند؛ انسان‌هایی شریف و باوقارند. این مردم ما از همان آغاز، برای آنکه در برابر فشارهای دولت ترکیه سر خم نکنند، مزدوری برای دیگران را نپذیرند، سرباز دیگران نشوند و سلاحشان را زمین نگذارند، خانه و کاشانهٔ خود را رها کردند و پناهجو شدند. آیا با مردمی با چنین پیشینه‌ای باید این‌گونه رفتار کرد؟ آیا دولت عراق همهٔ مسائلش را حل کرده که حالا فقط مخمور باقی مانده است؟ کاری که می‌کنند ننگ است. ما می‌دانیم که دولت عراق مسائل فراوانی دارد. کشورهای پیرامونی به‌نحوی می‌کوشند آن‌ها را زیر کنترل خود بگیرند و در درونشان دست به عمل می‌زنند. آن‌ها هم بی‌هیچ شرمی با این همه نیرو می‌روند و اطراف مخکمور را می‌گیرند. ما با تحویل مواضعمان به ارتش عراق از آنجا خارج شدیم. واقعاً انتظار نداشتیم چنین رویکردی در پیش بگیرند. همان زمان خودشان گفتند: «باشه، ما از این مردم محافظت می‌کنیم، مهمان ما هستند.» اکنون می‌پرسیم: «شما با مهمانانتان این‌گونه رفتار می‌کنید؟» چه می‌کنند؟ محاصره کرده‌اند، تحریم اعمال می‌کنند، بیماران را بدون مجوز برای درمان نمی‌فرستند، اجازه نمی‌دهند نیازهایشان را برآورده کنند. بر همهٔ این‌ها اکنون اضافه کرده‌اند که «دورِ کمپ را فنس می‌کشیم»؛ یعنی می‌خواهند یک اردوگاه اسیران کامل بسازند. آیا شما می‌خواهید مردمِ مقاوم و باوقارِ مخمور را اسیر کنید؟ شرم‌آور نیست؟ آیا فقط زورتان به آن‌ها می رسد؟»

اگر این فشارها علیه کمپ مخمور ادامه یابد، مداخله نظامی می‌کنیم

فرمانده کهنه کار PKK با فراخوانِ پایان دادن به محاصره و فشارها علیه اردوگاه مخمور گفت: «باید دانسته شود که اگر این رویکرد علیه مردمِ کمپ ادامه یابد، ناگزیر بار دیگر مداخله خواهیم کرد و دوباره به آنجا نیرو خواهیم فرستاد. ما به‌عنوان نیروهای نظامی، برای آنکه فشاری بر دولت عراق وارد نشود و همه چیز قانونی باشد، از آنجا عقب نشستیم و مواضع خود را به آن‌ها واگذار کردیم؛ اما اکنون از همان مواضع، حلقهٔ محاصره را تنگ‌تر می‌کنند و بر مردم ما فشار وارد می‌آورند. دولت و حکومت عراق باید بداند که بدی‌کردن به مردمی که در کمپ مخمور زندگی می‌کنند، بدی‌کردن به ارزش‌های ماست و ما هرگز آن را نمی‌پذیریم. این رویکردی خصمانه است. ما به‌عنوان جنبش اوجالانی آن را نمی‌پذیریم و در برابر آن خاموش نخواهیم ماند. این‌ها رفتارهایی انسانی نیستند؛ نه جایگاهی در حقوق دارند و نه رویکردی انسانی‌اند. این کمپ ۳۰ سال است که آنجاست؛ همان‌گونه که تا امروز زیسته، از این پس نیز همان‌گونه خواهد زیست. دست‌اندازی و مداخله‌کننده شما هستید. آن مردم آنجا مقاومت کردند و با همین مقاومت، هولیر و پیرامونش را حفظ کردند؛ جبهه‌ای شکست‌ناپذیر ساختند و تاریخی آفریدند. اما می‌خواهند اطرافش را بگیرند و آن را به اردوگاه اسیران بدل کنند. دولت عراق باید از این اقدامات دست بکشد؛ این‌ها نه اخلاقی‌اند و نه انسانی.»

فراخوان به رئیس‌جمهور عراق؛ در برابر ستم سکوت نکند

«در ساختار دولت، کردهایی حضور دارند؛ همچنین کسانی در درون دولت هستند که می‌گویند کردها را دوست دارند و در کنار مبارزان‌اند. من خطابم به آن‌هاست. پیش از همه، خطاب به آقای دکتر لطیف رشید، رئیس‌جمهور عراق می گویم؛ او باید به این موضوع ورود کند. او رئیس‌جمهور است، و در کشوری که او رئیس‌جمهورش است، علیه کردها—به‌ویژه کردهای مبارزی که تاریخی دارند—این‌همه ستم اعمال می‌شود. نباید در برابر آن خاموش بماند. امید داریم که بدان بپردازد. محاصرهٔ مخمور باید پایان یابد. از بیرون و از درون می‌خواهند به کمپ مداخله کنند؛ این نباید رخ دهد. همچنین مردم ما، به‌ویژه مردم میهن‌دوست‌مان در اروپا و اساساً همه باید از مردم کمپ حمایت کنند. باید در برابر اقداماتی که دولت عراق انجام می‌دهد، بایستند. هیچ فرد میهن‌دوست و طرفدار دموکراسی و آزادی نباید در برابر این فشارها خاموش بماند. فراخوان ما به همه است. هیچ‌کس حق ندارد با مردم ما در آنجا چنین اهانت‌آمیز رفتار کند، بر شأنی که با رنج و مقاومت ساخته‌اند فشار وارد آورد یا آن را لکه‌دار کند—کسی چنین حقی ندارد.

ما می‌دانیم که مردم‌مان در آنجا در برابر هیچ‌کس سر فرود نخواهند آورد و آنجا را به میدانی برای مقاومت بدل خواهند کرد. نمی‌دانیم که چه دولتی به مسئولان عراقی چه گفته است، اما وقتی مردم مخمور هیچ زیانی به آن‌ها نرسانده‌اند، چرا چنین می‌کنند؟ معلوم است که دستورات برخی‌ها را اجرا می‌کنند. این خود به‌تنهایی برای آن‌ها مایهٔ ننگ است و باید هرچه زودتر پایان یابد. انتظار ما در همین جهت است. بر این اساس، یک‌بار دیگر به تک‌تک مردمِ مخمور با احترام و محبت درود می‌فرستم. باور دارم که مبارزهٔ آن‌ها و مبارزهٔ تمامی ملت ما یکدیگر را تکمیل خواهد کرد. می‌دانم هیچ‌کس نمی‌تواند وادارشان کند که عقب‌نشینی کنند و با ایمان به پیروزی مردم مخمور، برای‌شان آرزوی موفقیت می‌کنم.»

کد خبر 2787500

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha