کردپرس - این یادداشت، با نگاهی تاریخی و تحلیلی، به بررسی صحت و دقت اظهارات خسرو معتضد و قیاسهای وی از شرایط امروز با دورانهای مختلف تاریخی میپردازد و تلاش میکند میان هشدار و اغراق، مرز روشنی ترسیم کند.
۱. تاریخ بهمثابه هشدار یا ابزار اغراق؟
خسرو معتضد با اشاره به دورههای فروپاشی مانند پایان صفویه، ساسانیان و خوارزمشاهیان، تلاش دارد شرایط امروز ایران را در امتداد آن بحرانها تصویر کند. این نوع روایت، گرچه در ظاهر هشدارآمیز است، اما با سادهسازی تاریخ و نادیدهگرفتن تفاوتهای ساختاری و جهانی همراه است. ایران امروز، برخلاف آن دورهها، دارای نهادهای مدرن، ارتش منظم، و ابزارهای دیپلماسی پیچیده است که مانع از تکرار آن فروپاشیها میشود.
۲. تهاجم خارجی: از شمشیر تا رسانه و ژئوپلیتیک
در دوره صفویه، حمله افغانها و اشغال بخشهایی از ایران توسط عثمانی و روسیه، تهدیدی عینی و نظامی بود. اما تهدیدات امروز بیشتر در قالب فشار اقتصادی، جنگ رسانهای، و رقابت ژئوپلیتیکی در قفقاز، خلیج فارس و آسیای مرکزی رخ میدهد. قیاس این دو نوع تهدید، بدون توجه به تفاوت ابزارها و زمینهها، منجر به تحلیلهای سطحی و نگرانکننده میشود.
۳. خلقها و هویتهای منطقهای: تجزیهطلبی یا مطالبهگری؟
معتضد با اشاره به «خلق فلان و خلق فلان»، جنبشهای قومی را تهدیدی برای تمامیت ارضی ایران میداند. اما واقعیت این است که بسیاری از مطالبات قومی در ایران امروز، در چارچوب حقوق فرهنگی، زبانی و مدنی مطرح میشوند. نادیدهگرفتن این تفاوت، نهتنها به بیاعتمادی دامن میزند، بلکه زمینهساز افراطگرایی و سرکوب بیمورد میشود.
۴. گفتمان محافظهکارانه و ترس از تکهتکه شدن
ترس از تجزیه ایران، ریشه در خاطرات تاریخی و تجربههای تلخ دارد. اما استفاده از این ترس برای توجیه انسداد سیاسی یا نادیدهگرفتن تنوع فرهنگی، نهتنها راهحل نیست، بلکه خود میتواند به بحران مشروعیت منجر شود. ایرانِ متکثر، نیازمند گفتوگوی درونی و بازتعریف مفهوم «وحدت» است، نه بازتولید ترسهای تاریخی.
۵. تاریخ را بخوانیم، نه تقلید کنیم
سخنان خسرو معتضد، اگرچه حامل هشدارهایی قابل تأمل است، اما نیازمند بازخوانی دقیق و تطبیقی با شرایط امروز است. تاریخ ابزار فهم است، نه تکرار. ایران امروز، با همه چالشهایش، ظرفیتهای بینظیری برای گفتوگو، اصلاح و مقاومت دارد—به شرطی که از تاریخ بیاموزیم، نه اینکه در سایه آن بترسیم.
نظر شما