فرآیند صلح ترکیه در حال پیشرفت است. در اوت ۲۰۲۵، سه ماه پس از آنکه حزب کارگران کردستان (پکک) رسماً انحلال خود را اعلام کرد، کمیتهای در پارلمان ترکیه برای نظارت بر اصلاحات در چارچوب این روند تشکیل جلسه داد. این جلسه پس از برگزاری مراسم نمادین خلع سلاح در شمال عراق صورت گرفت؛ نیروهای مسلح کرد بهطور علنی سلاحهای خود را در این مراسم سوزاندند.
به گزارش کردپرس، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، تحولات مرتبط با روند صلح جدید میان ترکیه و پ.ک.ک را ایجاد «صفحهای تازه در تاریخ کشور» توصیف کرده است. او شاید بیراه هم نمی گوید. شورش مسلحانه کردها دههها ادامه یافته و همواره مسئلهای امنیتی و حقوق بشری برای ترکیه به شمار میرفت. با این حال، افکار عمومی در ترکیه چندان خوشبین نیست. نظرسنجی مؤسسه «ریسرچ استانبول» در اوایل اوت نشان داد تنها ۳۹ درصد از مردم به موفقیت روند صلح باور دارند، در حالی که ۴۸ درصد انتظار شکست آن را میکشند. رایجترین دلیل بدبینی، ترس از کارشکنی خود پ.ک.ک بود.
چنین نگرشهایی اهمیت زیادی دارند، زیرا بدون اعتماد عمومی و احساس مشارکت گسترده، هیچ روند صلحی پایدار نخواهد بود.
بهعنوان پژوهشگر مطالعات صلح و مناقشه که تجربه بررسی گذارهای پس از جنگ داخلی در ایرلند شمالی، بوسنی و کلمبیا را داشتهام، باور دارم ترکیه امروز در برابر بهترین فرصت برای دستیابی به صلحی پایدار قرار گرفته است. اما پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا دولت اردوغان و پکک در برابر دشواریها و عقبگردهای احتمالی، به مسیر سیاسی پایبند خواهند ماند، یا تاریخ بار دیگر خود را در قالب بیاعتمادی و خشونت تکرار خواهد کرد؟
چرا این بار امید بیشتر است؟
مناقشه میان دولت ترکیه و پکک یکی از طولانیترین و خونینترین منازعات جهان بوده است؛ جنگی که بیش از ۴۰ هزار کشته ـ شامل نظامیان، شورشیان و غیرنظامیان ـ برجای گذاشت و صدها هزار خانواده، بهویژه در جنوبشرقی ترکیه، آواره شدند. این جنگ نهتنها پیامدهای انسانی فاجعهباری داشت، بلکه بافت اجتماعی ترکیه را شقه کرد، شکاف بیاعتمادی میان جامعه کرد و دولت را تعمیق بخشید، سیاست داخلی را دچار قطبیسازی نمود و بر اولویتهای امنیتی و سیاست خارجی کشور سایه انداخت.
پکک که از ۱۹۸۴ به مبارزه مسلحانه دست زد، با شعار خودمختاری و حقوق فرهنگی کردها وارد میدان شد؛ در شرایطی که دولت ترکیه حتی هویت کردها را انکار میکرد. پاسخ آنکارا ترکیبی از عملیاتهای سنگین نظامی و گاهبهگاه گشایشهایی محدود برای گفتوگو بود.
اردوغان در سالهای نخست وزیریش مسیر متفاوتی برگزید. او با فاصله گرفتن از رویکرد سنتی نظامیان سکولار، گامهایی برای اعطای حقوق فرهنگی برداشت؛ محدودیتهای رسانهای به زبان کردی را برداشت و حتی به سرکوبهای گذشته اذعان کرد. روند موسوم به «راهحل» در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ نخستین تلاش جدی برای پایان دادن به جنگ و ادغام سیاسی کردها بود، اما در نهایت به دلیل بیاعتمادی متقابل و خشونت دوباره فروپاشید.
امروز، هرچند فضای سیاسی شکننده و نامطمئن است، اما ویژگیهایی دارد که آن را از تلاشهای گذشته متمایز میکند. شاید شگفتانگیزترین تحول، حمایت حزب حرکت ملی (MHP) ـ متحد راست افراطی اردوغان ـ از روند صلح کنونی باشد؛ حزبی که همواره مخالف هرگونه امتیاز دادن به کردها بوده است. این پشتیبانی، پشتوانهای سیاسی برای دولت فراهم کرده که هیچیک از تلاشهای پیشین از آن برخوردار نبودند.
از سوی دیگر، مسیر سیاسی خود اردوغان نیز پیچیدگی ایجاد میکند. او که روزی رویکردی اصلاحگرانه داشت، طی سالها حکمرانی به تمرکزگرایی و اقتدارگرایی گرایش یافت. برخی تحلیلگران بر این باورند که تمایل او به مذاکره امروز نه ناشی از تغییر باورها، بلکه نتیجه شرایط داخلی و منطقهای است که تعامل با کردها را به ضرورتی استراتژیک بدل کرده است.
برای پکک نیز چرخش به سوی مذاکره بیش از آنکه «تغییر عقیده» باشد، نوعی پذیرش واقعیت است: پس از دههها مبارزه مسلحانه، کاهش حمایت مردمی، شکستهای میدانی و دستاوردهای سیاسی اندک، افق جنگ مسلحانه هر روز محدودتر میشد.
خطرهایی که میتواند روند را متوقف کند
با وجود فضای امیدوارکننده کنونی، دشوارترین مرحله تازه آغاز شده است. تاریخ و تجربه جهانی نشان میدهد صلح در همان نقطهای که روند دیپلماتیک رسمی شروع میشود، بیش از همیشه شکننده است.
نخستین چالش، مسئله اصلاحات است. مشروعیت پکک در گذار از مبارزه مسلحانه به سیاست، تنها به خلع سلاح وابسته نیست؛ بلکه بستگی به آن دارد که دولت ترکیه چه میزان اصلاحات واقعی در زمینه حقوق فرهنگی و زبانی کردها، مشارکت سیاسی معنادار و ادغام مجدد جنگجویان سابق ارائه کند.
تجربه کلمبیا با شورشیان فارک آموزنده است: صلح پایدار نیازمند اصلاحات اجتماعی و سیاسی، برنامههای توسعه روستایی و ادغام همهجانبه جنگجویان سابق بود. اما تأخیر در اجرای این اصلاحات، روند را بارها تهدید کرد.
عوامل منطقهای نیز میتوانند روند صلح را بهسرعت بر هم بزنند. فشارهای امنیتی ترکیه در سوریه و عراق، محاسبات داخلی را پیچیده میکند. آنکارا انتظار دارد نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که روابط نزدیکی با پکک دارند، با روند صلح هماهنگ شوند و در چارچوب سیاستهای امنیتی ترکیه قرار گیرند. افزایش تنشهای فرامرزی میتواند دست بالا را به تندروها بدهد.
از سوی دیگر، انسجام درونی پکک نیز تضمینشده نیست. تجربه ایرلند شمالی نشان داد حتی پس از توافق جمعه نیک در ۱۹۹۸، گروههای منشعب از ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) همچنان به حملات ادامه دادند.
راه دشوار پیشرو
آتشبس کنونی فرصت تاریخی بزرگی است، اما بقای آن تنها به نبود درگیری مسلحانه بستگی ندارد. برای ماندگاری حضور پکک در سیاست، چهار شرط حیاتی است:
- اصلاحات ملموس: دولت باید اقداماتی واقعی در زمینه دموکراتیزاسیون و احترام به حقوق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کردها انجام دهد.
- مشارکت جامعه مدنی: گفتوگو تنها میان دولت و پکک کافی نیست. خانوادههای قربانیان، گروههای مدنی و احزاب مخالف باید در روند آشتی سهیم باشند.
- مدیریت منطقهای: تعامل سازنده با جنبشهای کردی در عراق و سوریه ضروری است تا تنشهای مرزی روند داخلی را تخریب نکند.
- نظارت و شفافیت: وجود سازوکارهای نظارتی داخلی و بینالمللی برای ایجاد اعتماد و جلوگیری از تخلفات حیاتی است. تجربه شکست اسلو میان اسرائیل و فلسطین نشان داد که نابرابری قدرت میتواند روند صلح را بیاعتماد کند؛ در حالی که ایرلند شمالی با نهادهای مشترک و تضمین بینالمللی توانست تعادل ایجاد کند.
ترکیه امروز در یک نقطه عطف تاریخی ایستاده است. اگر دولت و پکک به مسیر سیاسی وفادار بمانند و جامعه ترکیه وعده اصلاحات و آشتی را بپذیرد، این لحظه میتواند سرانجام نقطه عطفی برای رسیدن به صلحی پایدار باشد.
نویسنده: آلپاسلان اوزردم
رئیس دانشکده صلح و حل مناقشه جیمی و روزالین کارتر، دانشگاه جورج میسون
منبع: نشریه کنورسیشن انگلیس
نظر شما