کردپرس- دیروز جمعه تیرماه ۱۴۰۴، حزب کارگران کردستان (PKK) اعلام کرد که به فراخوان رهبر زندانی خود، عبدالله اوجالان، پاسخ مثبت داده و سلاح را زمین میگذارد.
این اتفاق، فارغ از تردیدها و مخالفتها، میتواند سرآغاز فصل تازهای در تاریخ منازعه دولت ترکیه و جنبش کردی باشد؛ فصلی که اگر بخواهد پایدار، اجتماعیشده و تاریخی شود، یک عنصر کلیدی دارد؛ رسانه.
پ.ک.ک از آغاز مبارزه مسلحانهاش، به اهمیت روایت، تصویر و رسانه پی برده بود.
این حزب، نخستین حزب کردی بود که تلویزیون ماهوارهای به زبان کردی راهاندازی کرد.
رسانه، برای آنها نه فقط ابزار تبلیغاتی، بلکه محل بازنمایی هویت، مقاومت و زندهنگهداشتن حافظه جمعی کردها بود.
اکنون همان رسانهها با همان نیروی تأثیرگذاری، میتوانند و باید در خدمت گذار از خشونت، تثبیت صلح و ساختن آیندهای مشترک قرار گیرند.
۱. بازسازی گفتمان: از مقاومت تا مدنیت
سالهاست که روایت غالب در رسانههای کردی، گفتمان مقاومت و سرکوب است. این روایت مشروع و ریشهدار، اکنون باید به گونهای متعادل شود که صلح را نه به معنای تسلیم، بلکه بهمثابه بلوغ سیاسی، شجاعت مدنی و انتخابی آگاهانه برای ساختن معرفی کند. رسانههای کردی باید پیشگام این بازتعریف باشند.
عبور از زبان نظامی، اسطورههای جنگی و تصویرسازی از خشونت مشروع، گامی اساسی در این بازسازی است.
نسل جدید کردها نیاز دارد قهرمانانش را نه فقط در کوهستان، بلکه در میز مذاکره، دانشگاه، عرصه سیاست، شوراهای شهر و سازمانهای مدنی بازشناسد.
۲. نقش رسانه در آمادهسازی افکار عمومی برای صلح
تغییر در سیاست، اگر از تغییر در افکار عمومی عقب بماند، محکوم به شکست است.
رسانهها پل میان سیاست و جامعهاند. اکنون بیش از هر زمان دیگر، رسانههای کردی باید پروژه صلح را از سطح نخبگان به سطح جامعه بیاورند؛ با برنامههای گفتوگومحور، مستندهای تاریخی، تولید محتوا با زبان ساده و چندزبانه، و دعوت از صداهای متفاوت.
صلح، اگر نتواند حس کرامت، امنیت و مشارکت را در دل مردم کرد و ترک زنده کند، صرفاً در سطح پروتکلها باقی خواهد ماند.
رسانهها باید این احساس را بسازند، تقویت کنند و تداوم ببخشند.
۳. روایت مشترک: عبور از روایت تکصدایی به چندصدایی
سالهاست که رسانههای رسمی دولت ترکیه و رسانههای کردی دو تصویر کاملاً متضاد از واقعیت ارائه دادهاند.
امروزه، نیاز به «روایت مشترک» احساس میشود. نه بهمعنای حذف تفاوتها، بلکه در جهت همافزایی در محورهایی چون:
الف)رنج مشترک همه قربانیان، چه کرد و چه ترک.
ب)ضرورت آشتی برای آینده فرزندان این سرزمین.
ج) برجستهسازی چهرههای صلحجو از هر دو سو
د) ساختن زبان تازهای که نه از موضع مظلومیت مطلق، نه از موضع سلطهگر مطلق سخن بگوید.
در این مسیر، رسانههای کردی میتوانند پلهای گفتمانی میان جامعه کرد و جامعه ترکیه بسازند.
۴. رسانه بهمثابه ناظر و حافظ شفافیت در فرآیند صلح
فرآیند صلح، نیاز به اعتماد دارد. امّا اعتماد بدون شفافیت و پاسخگویی، شکننده است.
رسانهها باید نقش «دیدهبان مدنی» ایفا کنند. یعنی از یکسو، عملکرد طرفین (دولت و جریانهای کردی) را رصد کنند، وعدهها را به حافظه عمومی بسپارند، و از سوی دیگر، صدای مردم، دغدغههای جوامع محلی و نگرانیهای اقلیتهای نادیدهگرفتهشده را بازتاب دهند.
این شفافیت، ضمانت اجتماعی صلح خواهد بود.
۵. فرصت نوسازی سرمایه اجتماعی رسانههای کردی
بخش زیادی از رسانههای کردی در دهههای گذشته، بهواسطه درگیریهای مسلحانه و فشارهای امنیتی، در زمین رسانهای مقاومتی بازی کردهاند.
اکنون این رسانهها فرصتی تاریخی برای بازسازی نقش حرفهای و اخلاقی خود دارند:
الف) با عبور از تبلیغات ایدئولوژیک و ورود به روایت متوازن
ب)با توجه به مطالبات زندگی روزمره مردم؛ بهکارگیری زبان گفتوگومحور جای زبان تقابلی بگیرید.
ب) تقویت سواد رسانهای جامعه کردی.
رسانه، اگر به جای بازتولید شکاف، تبدیل به ابزار پیوند شود، میتواند یکی از ستونهای اصلی صلح پایدار باشد.
اگر سیاستمداران آغاز صلح را امضا میکنند، این رسانهها هستند که صلح را تفسیر، روایت، و در دلها نهادینه میکنند.
امروز پ.ک.ک سلاح را زمین گذاشته، اما اگر رسانه همچنان تفنگ بهدست روایت بایستد، گلولههای گفتمانی جای گلولههای واقعی را خواهند گرفت.
صلح واقعی، نیازمند زبان تازه، چهرههای تازه و افقهای تازه است. رسانه، میتواند و باید پرچمدار این افق تازه باشد.
نظر شما