جلال ملکشاه شاعر سکوتها، شکستها، امیدهای خاموش و عشقهای بیسرانجام
در دنیای شعر و ادبیات کردی، نام جلال ملکشاه همچون ستارهای درخشان میدرخشد؛ شاعری که با کلامی سوزناک و احساسی، فرهنگ و هویت مردم کُرد را به زیبایی در اشعارش بازتاب داده است. او نه تنها به عنوان یک شاعر نوگرا شناخته میشود، بلکه نویسندهای پرکار بود. جلال ملکشاه، با استفاده از زبانهای فارسی و کردی، توانست پلی بسازد میان سنت و مدرنیته، و صدای نسل خود را در بطن تحولات سیاسی و اجتماعی منطقه به گوش جهانیان برساند.
جلال ملکشاه، شاعر و نویسنده برجسته کُرد، در ۲۸ اسفند ۱۳۳۰ شمسی (۱۹۵۲ میلادی) در روستای ملکشان علیا، از توابع سنندج به دنیا آمد. کودکی و نوجوانی او در فضایی پر از فرهنگ و سنتهای کُردی سپری شد که تأثیر عمیقی بر شکلگیری شخصیت هنری و هویتیاش گذاشت. از همان دوران کودکی به شعر و ادبیات علاقهمند شد و با استعداد و پشتکار، راه خود را در دنیای شعر آغاز کرد.
جلال ملکشاه ابتدا به زبان فارسی شعر میسرود، اما به مرور زمان به شعر کردی روی آورد و توانست با سرودن اشعار نوکُردی، جایگاه ویژهای در ادبیات کُردی به دست آورد. او با بهرهگیری از زبان ساده و در عین حال عمیق، توانست موضوعات اجتماعی، فرهنگی روزمره مردم کُرد را به زیبایی به تصویر بکشد. اشعار او علاوه بر جنبههای ادبی، حامل پیامهای انسانی، و تلاش برای حفظ هویت فرهنگی بود.
علاوه بر فعالیتهای ادبی، جلال ملکشاه در حوزه روزنامهنگاری نیز فعالیت داشت و با قلم خود در مطبوعات کُردی مسائل سیاسی و اجتماعی را پیگیری میکرد. او در دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی به دلیل مواضع سیاسیاش علیه رژیم پهلوی، بارها با مشکلات و محدودیتهای جدی مواجه شد و حتی به زندان افتاد. با این حال، هیچگاه از تلاش برای بیان حقایق و دفاع از حقوق مردم دست نکشید.
پس از انقلاب، ملکشاه که تا آن زمان نوشتهها و اشعارش را به زبان فارسی می سرود ، تصمیم میگیرد که اشعار و نوشتههایش را به زبان مادری اش یعنی زبان کُردی بنویسد، در همان سالها با شاعر توانای کُرد «مامۆستا هێمن» آشنا میشود و پس از دعوت ایشان مدت زیادی در انتشارات صلاح الدین ایوبی در بخش "نشریهٔ سروه" به مدت 14سال به فعالیت میپردازد.
از معروف ترین شعرهایش حکایت عقاب و کلاغ و درخت پیر است که به بیش از ده زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاند. با قاطعیت میتوان گفت که بعد از وفات «مامۆستا هێمن» سالهایی که جلال ملکشاه در این نشریه به فعالیت پرداخته است را سال های طلایی "نشریه سروه" دانست.
از مهمترین آثار او میتوان به مجموعه شعر «نالهٔ زنجیر واژگان اسیر» اشاره کرد که در سال 1383در سنندج به چاپ رسید که در آن، با زبان کُردی و با بهرهگیری از سبک شعر نو، مشکلات، آلام و آرزوهای مردم کُرد را به تصویر کشیده است. آثار جلال ملکشاه به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه، روسی و عربی ترجمه شده و در میان دوستداران ادبیات کُردی و فارسی مورد استقبال قرار گرفتهاند.
ملکشاه خانوادهای اهل فرهنگ داشت و همیشه از نقش مادرش در شکلگیری روحیهی شاعرانهاش سخن میگفت. او در کنار همسرش زندگی آرامی داشت و فرزندانی پرورش داد که همواره به ادبیات و هویت کُردیشان وفادار ماندهاند. همسرش نیز از علاقهمندان به فرهنگ بود و جلال در چند مصاحبه، از حمایتش بهعنوان پشتوانهای بیادعا یاد کرده است.
جلال ملکشاه شخصیتی درونگرا و کمگو داشت، اما برای دوستان و شاگردانش همیشه پُر از مهر و وقت گذاشتن بود. در جلسات شعری که در خانه یا انجمنهای فرهنگی سنندج برگزار میشد، با حوصله شعر جوانترها را میخواند و نقدی صادقانه، اما مهربانانه مینوشت.
او عاشق طبیعت کردستان بود. بارها در شعرهایش از کوهها، باران، جنگلها و هوای مهآلود سنندج گفته بود. پیادهروی در کوچههای قدیمی شهر، یکی از عادتهای همیشگیاش بود.
با وجود پیشنهادهایی برای مهاجرت یا کار در مراکز فرهنگی بزرگتر، ترجیح داد در زادگاهش بماند، کنار مردمش، با زبانشان، رنجشان، و امیدشان. او به زبان کُردی نهفقط بهعنوان ابزار شعر، بلکه بهعنوان هویت زیستهاش نگاه میکرد.
ملکشاه در طول زندگی خود با دشواریها و فشارهای سیاسی و اجتماعی متعددی روبرو بود، اما همواره با قدرت و ارادهای استوار به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی ادامه داد.
او از نخستین شاعرانی بود که شعر نو کُردی را در دهههای پنجاه و شصت شمسی به سطحی نوین رساند و فرمها و فضاهایی تازه به شعر کُردی بخشید.
آثار منتشرشدهٔ او در قالب کتاب عبارتند از:
زڕهٔ زنجیری وشه دیلهکان (صدای زنجیر واژههای اسیر)، مجموعه شعر کُردی، انتشارات په رتو به یان: پرتو بیان (هه ژار)
کارهسات (فاجعه)، مجموعه داستان کوتاه به کُردی
آوازهای فصل اضطراب (اشعار فارسی)
شعرهای ملکشاه اغلب سرشار از تصویر، نماد، و فضاهای عاشقانه و دردمندانهاند. او شاعر سکوتها، شکستها، امیدهای خاموش و عشقهای بیسرانجام بود. زبان او همزمان، ریشهدار در سنت و پروازکننده در مدرنیته است.
با مرگ نابهنگام جلال ملکشاه در ۱ آبان ۱۳۹۹ بر اثر نارسایی قلبی ،ادبیات کُردی یکی از ستونهای خود را از دست داد.
با وجود مرگ او، میراث ادبی و فرهنگیاش همچنان زنده و الهامبخش نسلهای بعدی است. آثار جلال ملکشاه نمادی از مقاومت فرهنگی و تلاش برای حفظ زبان و هویت کُردی در برابر چالشهای زمانه به شمار میروند و جایگاه ویژهای در ادبیات معاصر کُردی دارند.
کارگردان خبری: میلاد مرادی
نظر شما