سیاست آمریکا در سوریه به واقع‌گرایی نیاز دارد، نه توهم

سرویس جهان- موج‌های تازه خشونت در سوریه نشان می‌دهد که مردم این کشور بدون وجود یک قرارداد اجتماعی تضمین‌کننده پذیرش متقابل، نمی‌توانند در کنار هم زندگی کنند.

به گزارش کردپرس، دیدگاه غالب در میان بسیاری از سیاست‌گذاران و قانون‌گذاران آمریکایی امروز این است که ایالات متحده باید از دولت احمد الشرع، رئیس‌جمهور موقت سوریه، حمایت کند. استدلال اصلی این دیدگاه آن است که تنها حمایت واشنگتن از دمشق می‌تواند مانع سقوط سوریه به ورطه یک جنگ طولانی دیگر شود.

اما واقعیت این است که با سقوط رژیم اسد در ۸ دسامبر ۲۰۲۴، درگیری در سوریه پایان نیافته است. بلکه وارد مرحله‌ای خطرناک‌تر شده؛ مرحله‌ای که در آن جوامع قومی و مذهبی برای بقای خود هراس دارند. دولت الشرع از زمان به قدرت رسیدن در بسیاری آزمون‌ها شکست خورده است، از جمله در حفاظت از علوی‌ها و دروزی‌ها در برابر قتل‌عام‌هایی که به دست شبه‌نظامیان سنی ــ حتی از درون حکومت خودش ــ انجام شد.

حمایت از دولت الشرع در این شرایط نه رفتار آن با مردم سوریه را تغییر می‌دهد و نه سبک حکمرانی‌اش را اصلاح خواهد کرد. در حقیقت چنین حمایتی تنها به حفظ وضعیت موجود می‌انجامد.

خطر حمایت آمریکا از اسلام‌گرایان دمشق

تأیید و حمایت واشنگتن از مقامات اسلام‌گرای دمشق می‌تواند آرمان‌های مربوط به یک حکومت فراگیر، کثرت‌گرا و نماینده همه جوامع سوری را که از اهداف اصلی آمریکا در این کشور است، تضعیف کند.

سوریه کشوری متنوع است. الشرع و دولتش در پی تحمیل حاکمیت متمرکز تحت سلطه عرب‌های سنی هستند و برای تحقق این هدف به زور متوسل می‌شوند. اما خشونت اخیر گروه‌های وابسته به دمشق، از جمله نیروهای امنیتی دولتی، همراه با گذشته جهادی خود الشرع، بی‌اعتمادی اقلیت‌های غیرمسلمان، غیرسنی و غیرعرب را نسبت به نیت‌های او عمیق‌تر کرده است.

امروز صداهایی از میان جوامعی چون دروزی‌ها، کردها و علوی‌ها به گوش می‌رسد که خواستار خودمختاری از دمشق هستند. حتی برخی دروزی‌ها خواهان الحاق به اسرائیل شده‌اند. فارغ از گستردگی این دیدگاه در میان دروزی‌ها، این واقعیت را آشکار می‌کند: اقلیت‌ها به حاکمیت عرب‌های سنی اعتماد ندارند.

موج‌های اخیر خشونت تأکید می‌کند که سوری‌ها بدون یک قرارداد اجتماعی واقعی که پذیرش متقابل را تضمین کند، قادر به همزیستی نخواهند بود. چنین قراردادی باید سطحی از خودمختاری را برای اقوام و جوامع گوناگون سوریه به رسمیت بشناسد. در غیر این صورت، درخواست‌های حاشیه‌ای برای استقلال کامل به‌سرعت به مطالبه‌ای فراگیر بدل خواهد شد.

فدرالیسم یا تمرکززدایی؛ تنها مسیر برای حفظ تمامیت ارضی

مقام‌های آمریکایی بارها تأکید کرده‌اند که واشنگتن دیگر قصد «ملت‌سازی» در سوریه را ندارد، اما همچنان نسخه‌ای از بالا برای آینده این کشور تجویز می‌کنند و فدرالیسم را به عنوان چارچوبی برای حکمرانی مردود می‌دانند.

آنچه بسیاری در واشنگتن نمی‌فهمند این است که خودگردانی ــ چه در قالب فدرالیسم یا هر شکل دیگری از تمرکززدایی ــ نه خواسته‌ای ساختگی بلکه تنها مسیر برای حفظ چیزی است که برخی بر آن اصرار دارند: تمامیت ارضی سوریه.

پارادوکس سوریه این است که بخش‌های بزرگی از جامعه این کشور، آن را ساخته‌ای مصنوعی می‌دانند، هرچند در مقاطع حساس تاریخی، همین گروه‌ها از وحدت کشور دفاع کرده‌اند. کردها و دروزی‌ها ــ که دمشق و دیگر پایتخت‌ها آنها را متهم به گرایش‌های تجزیه‌طلبانه می‌کنند ــ در بزنگاه‌های تاریخی مدافع وحدت سوریه بوده‌اند. نادیده گرفتن مطالبات کنونی آنها برای خودگردانی، نه‌تنها بی‌عدالتی است بلکه نشان‌دهنده بی‌توجهی به زمینه تاریخی است.

اهرم فشار آمریکا و قانون تحریم‌های جدید

ایالات متحده همچنان اهرم‌های مهمی برای وادار کردن الشرع به اقدام‌های عملی جهت حفاظت از اقلیت‌های قومی و مذهبی سوریه در دست دارد.

حتی پس از آنکه دونالد ترامپ در ژوئن ۲۰۲۵ بخش عمده تحریم‌ها علیه سوریه را با یک فرمان اجرایی لغو کرد، ابزار فشار واشنگتن همچنان پابرجاست. در ژوئیه، «مایک لاولر» نماینده جمهوری‌خواه، لایحه «قانون پاسخگویی تحریم‌های سوریه ۲۰۲۵» را در کمیته خدمات مالی مجلس نمایندگان پیش برد. این لایحه رویکردی میانه‌رو نسبت به دولت جدید سوریه دارد: به جای لغو کامل تحریم‌های قیصر، پیشنهاد می‌کند که آنها تغییر یابند تا در صورت پایبندی دمشق به مجموعه‌ای از شروط ــ از جمله حمایت از اقلیت‌ها ــ در دو سال آینده لغو شوند. در حال حاضر، دولت ترامپ تنها می‌تواند هر ۱۸۰ روز یک بار این تحریم‌ها را تعلیق کند.

الشرع به‌خوبی می‌داند که بدون لغو کامل و دائمی تحریم‌های آمریکا، دولت او نمی‌تواند از نظر اقتصادی موفق شود. از همین رو، جلب رضایت واشنگتن اولویت اصلی او باقی مانده است. اما شعارهایش درباره تسامح و همزیستی بی‌فایده است و نمی‌تواند معیاری برای اصلاح تلقی شود. با حضور گسترده عناصر جهادی و تندرو در اردوگاه او، آشکار است که الشرع قادر به حکمرانی مطابق با تصویر اولیه‌ای که از خود ترسیم کرده بود، نیست.

به جای رسیدگی به بی‌عدالتی‌های عظیمی که در هشت ماه گذشته قدرتش رخ داده، او اخیراً فرمانی درباره قانون انتخاباتی موقت صادر کرده است که به او اجازه می‌دهد یک‌سوم پارلمان سوریه را منصوب کند. چنین اقداماتی تنها سایر جوامع را طرد کرده و مطالبات آنها را تقویت می‌کند.

واقع‌گرایی به جای توهم

منافع راهبردی آمریکا در سوریه تنها زمانی محقق می‌شود که سیاستی مبتنی بر واقعیت‌های میدانی و نه آرزوهای غیرواقع‌بینانه اتخاذ کند. ایالات متحده در سوریه دوستانی دارد، همچون کردها و مسیحیان که همچنان به آرمان‌های دموکراتیک در کشوری گرفتار افراط‌گرایی پایبند هستند. این مردم شایسته حمایت کامل و پایدار واشنگتن‌اند.

تعامل با سوریه به معنای معامله صرف با حکومت اسلام‌گرای دمشق نیست؛ بلکه باید به نیازها و صداهای مردم آن کشور توجه شود. به جای یک دولت تحت سلطه اسلام‌گرایان رادیکال، اکنون زمان آن رسیده است که ایالات متحده از ایجاد یک نهاد ملی انتقالی حمایت کند که واقعاً نماینده همه جوامع سوری باشد.

منبع: میدل ایست فورم

کد خبر 2788033

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha