کردپرس- پروژهها شروع میشوند، مسیرها تغییر میکنند و هزینهها با ارقامی نجومی جابهجا میشوند، در حالی که هنوز توافقی حداقلی درباره اینکه شهر در حال پاسخ دادن به کدام مسئله است، شکل نگرفته است! در چنین وضعیتی، هر اقدامی ناچاراً بهصورت موردی توجیه میشود. هر پروژه پروندهای جدا برای خودش دارد و هر تصمیم داستان خاص خودش را تعریف میکند، بیآنکه این داستانها روی یک خط زمانی مشترک بنشینند یا به یک سؤال واحد متصل شوند! آنچه بیرون میآید، انباشت تصمیمهاست، نه پیشرفت قابل سنجش و محسوس!
وقتی پرسش اصلی گفته نشود، مقایسه ناممکن میشود. نه میان پروژهها، نه میان هزینهها، نه میان اثرات اجتماعی وفرهنگی. در کمال تعجب همهچیز قابل دفاع است و با تبلیغات پولی و پرزرق وبرق محیطی و مجازی تطهیر میشود، چون معیاری وجود ندارد که دفاع را به چالش بکشد. شهر به جایی میرسد که هر چیز میتواند درست باشد، فقط به این دلیل که هیچ چیز دقیق تعریف نشده است!
در این فضا، حرکت زیاد میشود و پاسخگویی کم. گزارشها و مصاحبهها و شوهای اینستاگرامی پر از عدد و ژست جدی بودن هستند، اما این عددها و ادعاها به زندگی روزمره مردم وصل نمیشوند. شهر تغییر میکند، اما مشخص نیست کدام بخش از این تغییر قرار بوده باری از دوش کدام شهروند بردارد!
آنچه کم است، انرژی یا ابزار یا بودجه نیست! آنچه غایب مانده، لحظه توقف و درنگ پیش از تصمیم است. همان جایی که باید روشن شود مسئله چیست؟ چرا اهمیت دارد و هزینه نپرداختن به آن، کجای شهر دیده میشود؟ محروم نگهداشتن بخشهایی از شهر از کمترین امکانات چه تاثیری بر آسایش و رفاه دیگر مناطق گذاشته است؟ و چرا ردپای علایق و عقاید فرهنگی ومذهبی بخشی از شهروندان شهر در خروجی هیچ دیوارنگاره، تابلو، مراسم و اِلمانی در سطح شهر دیده نمیشود؟ این پرسش ها از بنیادی ترین پاشنهآشیلهای توسعه شهر ارومیه هستند!
بدون این توقف و پاسخ به این پرسشها، مدیریت شهری ناخواسته وارد مسابقهای میشود که در آن هر اقدام باید سریعتر دیده شود تا آنکه دقیقتر فهمیده شود. محصول این شتاب، شهری است که مدام در حال اجراست، شعارمیدهد و بازور هشتگ مدعی است که " حرفی برای گفتن دارد" درحالیکه در توضیح دادن خودش جا مانده است!

نظر شما