«نگهبان بولدوزر»؛ وقتی رؤیاها کوچک می‌شوند / یاسر بابایی

سرویس ایلام - در جامعه‌ای که سرمایه هست و نیروی انسانی هم کم نیست، اما جسارت دیدن فرصت‌ها وجود ندارد، رؤیاها کوچک می‌شوند و شغل، نه ابزاری برای خلق معنا، بلکه راهی برای فرار از دردسر تلقی می‌شود. وگرنه، «نگهبان بولدوزر» شدن، هرگز نمی‌توانست آرزوی یک انسان برای اشتغال باشد.

کردپرس - در یکی از دیدارهای مردمی، یکی از استانداران وقت ایلام، با مردی روبه‌رو می‌شود که با هزار واسطه و خواهش، بالاخره موفق شده وقت ملاقاتی بگیرد. مرد، با چهره‌ای خسته اما امیدوار، می‌گوید: «بیکارم، کاری برام پیدا کن.» استاندار می‌پرسد: «چه کاری بلدی؟ چه شغلی می‌خوای؟» و پاسخ، آن‌قدر غافلگیرکننده است که هنوز در ذهن‌ها مانده: «می‌خوام نگهبان بولدوزر بشم. چون بزرگه، دزدیده نمی‌شه. همون کنارش می‌خوابم، دردسر هم نداره.»

این جمله، فقط یک داستان نیست؛ یک نشانه است. شاید در نگاه اول ساده یا حتی خنده‌دار به نظر برسد اما اگر کمی مکث کنیم، در دلش یک فاجعه‌ی فرهنگی نهفته است: فروکاستن رؤیای شغلی یک انسان به نگهبانی از یک ماشین، نه از روی علاقه، بلکه از سر ناامیدی. در شهری که سرمایه هست، نیروی انسانی هست، اما «تشخیص فرصت» نیست، چنین خواسته‌هایی عجیب نیستند. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که بسیاری از مردمش نه به‌دنبال خلق ارزش، بلکه به‌دنبال «کم‌دردسرترین» راه بقا هستند. نه از روی تنبلی، بلکه از روی زخم‌هایی که تجربه کرده‌اند.

وقتی ذهن‌ها از کودکی با رؤیاهای بزرگ تغذیه نمی‌شوند، وقتی آموزش مهارت‌های زندگی و تفکر خلاق جایش را به حفظیات بی‌ثمر می‌دهد، وقتی کارآفرینی به جای اینکه یک فرهنگ باشد، یک واژه‌ی تزئینی در همایش‌هاست، نتیجه‌اش می‌شود همین: نسلی که آرزویش نگهبانی از بولدوزر است، نه ساختن جاده‌ای با آن.

برای نجات از این چرخه باید مفهوم کار بازتعریف شود. باید کار را نه صرفاً وسیله‌ی درآمد، بلکه ابزار خلق معنا و اثرگذاری معرفی کنیم. باید اذهان فرصت‌جو را پرورش دهیم. آموزش مهارت‌های مشاهده، تحلیل نیاز، و حل مسئله باید از مدرسه آغاز شود و باید روایت‌های الهام‌بخش بومی در جامعه انعکاس پیدا کند. ما به داستان‌هایی نیاز داریم که نشان دهند چگونه یک ایده‌ی ساده، یک نگاه متفاوت، می‌تواند به تغییری بزرگ منجر شود. ایجاد فضا برای تجربه‌های کوچک نیز مهم است و باید حمایت‌های لازم از آن، چه در دولت و چه در خانواده صورت بگیرد. اگر جوانان بتوانند بدون ترس از شکست، ایده‌هایشان را در مقیاس کوچک امتحان کنند، اعتماد به نفس و خلاقیت در جامعه شکوفا می‌شود.

شاید آن مرد هنوز هم نگهبان بولدوزر نشده باشد. اما اگر کسی بود که به‌جای دلسوزی، با او گفت‌وگویی واقعی می‌کرد، از آرزوهایش می‌پرسید، از مهارت‌های پنهانش و از تجربه‌هایش، شاید امروز او نه نگهبان، بلکه لااقل راننده‌ی همان بولدوزر بود. یا شاید هم کسی که با آن، جاده‌ای به سوی آینده می‌ساخت.

کد خبر 2786210

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha