کردپرس
در اقلیم کردستان، دزدی، فساد، قاچاق، دروغ و وارونهسازی حقیقت دیگر رسوایی به شمار نمیآیند؛ بلکه به بخشی از روزمرگی بدل شدهاند که هر فردی بهروشنی از آن آگاه است. با این حال، اکثریت مردم در برابر آن سکوت پیشه کردهاند. این سکوت، نه توافقی جمعی، بلکه نوعی استراتژی بقا در سرزمینی است که گفتن حقیقت میتواند کل شهری را در معرض ویرانی قرار دهد. از همین رو مردم به این باور رسیدهاند که حفظ زبانشان در کام، ضامن امنیتشان است.
حاکمان هر دو جناح در اقلیم، دموکراسی را به نمایشها و توافقات درونحزبی و خانوادگی فروکاستهاند. آنها همواره صحنهای تکراری را بازسازی میکنند تا نیازهای بیپایان خود به قدرت را توجیه کنند. قدرت سیاسی در اقلیم نه برای تأمین نیازهای عمومی، بلکه برای پرکردن خلأهای شخصی و تثبیت موقعیت خود به کار گرفته میشود. قدرت به جای آنکه ابزار خدمت باشد، خود به هدف بدل شده است. خاندانهای حاکم نیز به جای بنیاننهادن نهادهای عمومی، نهادهای وابسته به خود را ایجاد کردهاند و به جای حفاظت از شهروندان، از قدرت، ثروت و منافع خود پاسداری میکنند.
حقیقتی که باید آشکارا گفته شود این است که مردم به دلیل سرکوب، جنگ و غارت بیپایان، سکوت را انتخاب کردهاند. این سکوت نه از سر ناآگاهی یا بیتفاوتی، بلکه از دستدادن باور به امکان تغییر از طریق صدا و اعتراض است. با این حال، این سکوت پایانناپذیر نیست. خشم فروخورده و انباشتهشده، روزی سر برخواهد آورد؛ چراکه هیچ جامعهای نمیتواند تا ابد صدای خود را در گلو خفه کند.
بلند هادی
نظر شما