میراث خونین رهبران کرد عراقی به نام ناسیونالیسم کردی

سرویس جهان- سیاست در میان کردهای عرا نتوانسته از خشونت عبور کند و احزاب بدون میلیشیا حتی قادر به حفاظت از رهبران و خانواده‌های خود نیستند.

به گزارش کردپرس، وقتی در ۲۲ اوت ۲۰۲۵ خبر رسید که درگیری مسلحانه‌ای در داخل هتل لاله‌زار سلیمانیه میان نیروهای بَافل طالبانی، رئیس اتحادیه میهنی کردستان، و پسرعمویش لاهور شیخ جنگی درگرفته است، بسیاری در کردستان با آهی از سر آشنایی و نه شوکه شدن واکنش نشان دادند. این آغاز یک چرخهٔ تازهٔ خشونت نبود، بلکه صرفاً آخرین فصل از تاریخ طولانی رهبران کرد عراقی در حل اختلافات سیاسی نه از راه گفت‌وگو، قانون یا نهادها، بلکه با نیروی اسلحه بود. رویارویی لاله‌زار نتیجهٔ هفتاد سال برادرکشی، تصفیه و عربده‌کشی بود که همگی به نام ناسیونالیسم کردی صورت گرفت.

هر زمان جناح مخالفی سیاست‌ها را به چالش می‌کشید، صاحبان قدرت آن را خاموش می‌کردند.

بیش از شصت سال پیش، در ژوئیه ۱۹۶۴، ملا مصطفی بارزانی، بنیان‌گذار حزب دموکرات کردستان، دستور حملهٔ مسلحانه به جناح «دفتر سیاسی» را صادر کرد؛ گروهی از روشنفکران شهری جوان مانند جلال طالبانی که در ۱۹۷۵ با تشکیل اتحادیه میهنی کردستان، این انشقاق را رسمیت بخشید. محل درگیری ۱۹۶۴، روستای ماوت در کوه‌های استان سلیمانیه بود. آنچه می‌توانست بحثی دربارهٔ مسیر حزب باشد، با گلوله حل شد. همین حادثه الگویی شد: هرگاه جناحی مخالف سیاست رسمی می‌ایستاد، قدرت با زور خاموشش می‌کرد. خاندان بارزانی و پسر و نوهٔ ملا مصطفی از آن زمان تاکنون حزب دموکرات کردستان را در سیطره داشته‌اند.

در تابستان ۱۹۷۸، در رخدادی که به «فاجعهٔ حکاری» شهرت یافت، اتحادیه میهنی کردستان نیروهای خود را از کوه‌های قندیل به منطقهٔ برادوست، نزدیک مرز عراق، ایران و ترکیه منتقل کرد. حزب دموکرات کردستان با زور واکنش نشان داد، رهبران اتحادیه را کشت و شماری از جنگجویانش را اسیر کرد. بار دیگر، نزاع سیاسی به درگیری مسلحانه ترجمه شد و پیکرهای کشته‌شدگان به جای مصالحه برجای ماند.

اوایل دههٔ ۱۹۸۰ اتحادیه میهنی نه تنها با حزب دموکرات کردستان، بلکه با کمونیست‌های کرد نیز درگیر شد و شماری از آنان را قتل‌عام کرد. در ۱۹۸۸ و در میانهٔ جنگ هشت‌سالهٔ ایران و عراق، گروه‌های کرد عراقی متخاصم «جبهه کردستان» را تشکیلدادند؛ ائتلافی لرزان که با تهدید و زور سرپا نگه داشته می‌شد و رهبران ایرانی امیدوار بودند آن را علیه صدام حسین به‌کار گیرند.

[دههٔ ۱۹۹۰] جنگ داخلی تمام‌عیار میان حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان

حضیض نزاع درون‌کردی در دههٔ ۱۹۹۰ رقم خورد. برای نخستین بار کردها حمایت آشکار بین‌المللی یافتند. منطقهٔ پرواز ممنوعی که آمریکا، بریتانیا و فرانسه برای حمایت از کردها ایجاد کردند، خیلی زود به میدان نبرد جنبش‌های سیاسی کردی بدل شد. در ۱۹۹۳، هم حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی و هم اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی سلاح خود را به سوی پ.ک.ک. عبدالله اوجالان نشانه رفتند. همان سال، اتحادیه میهنی جنگ با اسلام‌گرایان کرد را نیز آغاز کرد.

سال بعد، جنگ داخلی تمام‌عیار میان حزب دموکرات و اتحادیه میهنی بر سر درآمد گمرکی و قدرت آغاز شد. چهار سال تمام، گروه‌های کرد یکدیگر را هدف گرفتند به جای آنکه با صدام بجنگند یا منطقه را توسعه دهند. کردها زندان‌هایی همچون «عقره» را ساختند که از زندان بدنام ابوغریب صدام الگو گرفته بود. در ۱۹۹۶، مسعود بارزانی حتی با صدام متحد شد تا پس از سقوط اربیل به دست طالبانی، آن را بازپس گیرد.

سپس در ۱۹۹۷، حزب دموکرات دوشادوش ارتش ترکیه علیه پ.ک.ک. جنگید. در سال ۲۰۰۰، اتحادیه میهنی نیز با پ.ک.ک. وارد نبرد شد.

پس از ۲۰۰۳: دموکراسی در ظاهر، میلیشیا در عمل

در ۲۰۰۳، آمریکا برای سرنگونی صدام به عراق حمله کرد. سیاستمداران آمریکایی وعده دادند کشور را به دموکراسی بدل کنند. آنچه در کردستان عراق شکل گرفت، اما چیزی جز یک «ویترین» نبود. در دسامبر ۲۰۰۵، زمانی که حزب اتحاد اسلامی کردستان جرئت کرد مستقل در انتخابات عراق شرکت کند، حزب دموکرات اعضایش را در دهوک مورد حمله قرار داد و شماری را کشت. شش سال بعد، افراد بارزانی به سوی تجمعی از معترضان در سلیمانیه آتش گشودند، یک نفر را کشتند و بیش از پنجاه تن را زخمی کردند.

در ۲۰۱۵، هنگامی که پارلمان تلاش کرد قانون ریاست را اصلاح و محدودیت دوره وضع کند، افراد مسلح بارزانی با اسلحه پارلمان را تعطیل کردند. بعدتر، میلیشیای بارزانی مانع ورود رئیس پارلمان به اربیل شد و پارلمان را به تعطیلی دوساله کشاند. ساختمانی که قرار بود نماد دموکراسی باشد، به دژی بدل شد که نمایندگان منتخب را بیرون نگاه می‌داشت.

رهبران کرد می‌توانستند باغی بسازند، اما جنگل آفریدند

در حالی که بارزانی‌ها گرفتار نزاع‌های درون‌خانوادگی‌اند—ابتدا میان مسرور بارزانی، نخست‌وزیر و پسرعمویش، نچیروان بارزانی،رئیس اقلیم و سپس میان مسرور و چهار برادر کوچکترش در مسیر باز کردن راه برای پسرش، آریـن—این درگیری‌ها هنوز به جنگ آشکار بدل نشده است. اما اتحادیه میهنی بخت کمتری داشت. در ۲۰۲۱، «کودتای سفید» به شراکت رهبری پسرعموهای طالبانی پایان داد. بَافل طالبانی قدرت را قبضه کرد و لاهور را به حاشیه راند. با این حال، رهبران کرد معمولاً هرچند سقوط کنند، بازمی‌گردند. بَافل نگران بود لاهور دوباره به چالش برخیزد و حتی مدعی شد او در صدد ترورش است. این اختلاف سرانجام در ۲۲ اوت ۲۰۲۵ به حمله به منزل لاهور انجامید که به کشته شدن شماری از افرادش و بازدداشت چندین نفر دیگر شد.

نسل‌های متوالی از رهبران کرد می‌توانستند باغی بسازند، اما جنگلی بنا کردند که تنها میلیشیا یا شبه نظامیان در آن رشد می‌کند. آنان سیاست را ابزاری برای نیرومندترین می‌دانند؛ برای رهبری باید میلیشیا داشت و اختلافات تنها از طریق لولهٔ تفنگ حل می‌شود. اما به یاد نمی آورند که این جنگل ساخته و پرداختهٔ خودشان است.

امروز بَافل در برابر لاهور دست بالا را دارد. فردا لاهور—یا دیگری—ممکن است علیه بَافل برخیزد. همین خطر در حزب دموکرات هم وجود دارد: مسألهٔ جانشینی پس از مسعود بارزانی نه دربارهٔ نهادها، بلکه دربارهٔ این است که کدام تفنگدار بر تختش در کاخ ایزولهٔ «سرِرش» خواهد نشست.

 لاله‌زار

 حادثه لاله‌زار باید بازشناسی این حقیقت باشد که سیاست کردی نتوانسته از خشونت عبور کند و احزاب کرد حتی قادر به حفاظت از رهبران و خانواده‌های خود بدون توسل به میلیشیا یا شبه شبه نظامیان نیستند. دموکراسی در کردستان عراق تنها یک آرایش ظاهری است، نه باوری که بارزانی‌ها یا طالبانی‌ها بدان پایبند یا حتی مایل باشند. اگر احزاب و جامعهٔ کردی خط قرمزی جدی در برابر خشونت به‌عنوان ابزار نزاع سیاسی نکشند،  حادثه لاله‌زار آخرین فصل نخواهد بود؛ و این جنگل، قربانی بعدی‌اش را به زودی خواهد بلعید.

میدل ایست آبزرور

کد خبر 2788260

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha